دايره المعارف امتحانات پايان ترم (طنـــز)

صرفا جهت خنده!

به مناسبت فرارسيدن ايام امتحانات دانشگاه‌ها، امروز تصميم گرفتيم چند مسئله مهم را پيرامون امتحانات که به عنوان يک معضل هم مي‌توان به آنها نگاه کرد بررسي کنيم و به اين سوال پاسخ دهيم که اين عبارات واقعا چه معنايي مي‌دهند:

 فرجه چيست؟

 همانطور که قبل از ذبح به گوسفند آب مي‌دهند، به دانشجو هم قبل از امتحانات فرصتي مي‌دهند تا براي خودش خوش باشد. دانشجو در ابتداي شروع فرجه کمي‌جزوه‌ها را نگاه مي‌کند و بعد از نااميدي همچون فردي که بهش گفته اند تا دو ماه ديگر مي‌ميري برو هر غلطي که مي‌خواهي بکن، از هيچگونه لذت‌جويي (اعم از ديدن فيلم‌هاي نديده، خوابيدن در حد خواب زمستاني خرس‌ها، انجام بازي کامپيوتري به صورت نان استاپ، عبور از مخاطب خاص و مخاطب قرار دادن عام و...) دريغ ننموده و خود را به درجه فناي في الفرجه مي‌رساند. بطور کلي مي‌توان گفت آن ميزاني که دانشجويان ما در ايام فرجه لذت‌جويي مي‌کنند، ميلياردر آمريکايي در وگاس نمي‌کند. ولي به نظرم همين که دانشجو در اين ايام جلوي خودش را مي‌گيرد و معتاد نمي‌شود جاي تقدير دارد.

شب امتحان چيست؟

 شب امتحان از جمله شب‌هاي معنوي است که موجب نزديکي دانشجو با خداوند از طريق التماس و تضرع به درگاه الهي مي‌شود. شب امتحان، شب آزاد شدن ظرفيت‌ها و شکوفا شدن استعداد دانشجويان است. خيلي از اين دانشجويان بعد از تجربه شب امتحان و مشاهده توانايي‌هاي خود در زمينه تقلب نويسي مسير زندگي شان عوض شد و الان دست کم 250 دانشجو داريم که توانسته اند رمان بينوايان را روي يک دانه برنج بنويسند و نام خود را در گينس به ثبت برسانند.

يکي ديگر از ويژگي‌هاي شب امتحان اين است که دانشجو به طرز عجيبي به هر چيزي غير از درس علاقه پيدا مي‌کند. در پاره اي از موارد ديده شده که دانشجو با کتاب باز در حالي که چشمانش را براي دقت بيشتر تنگ کرده به مستندِ تخم‌ريزي دلقک‌ماهيِ آب شور مي‌نگرد. بعضي‌ها که خيلي حالشان خراب است با 20:30 هم جذب مي‌شوند. البته تقصيري ندارند. گاهي درس‌ها آنقدر فشار مي‌آورند که آدم براي فرار از آن به سخنراني استاد الهي قمشه‌اي هم چنگ مي‌اندازد.

مراقب کيست؟

 مراقب کسي است که در کودکي توجهات لازم به او نشده و غالبا در نقش تير دروازه در گل کوچيک مورد استفاده قرار مي‌گرفته. او از کودکي دوست داشت ميتي‌کومان باشد تا همه به او احترام بگذارند و به محض بردن اسمش به خاک بيفتند. ولي از آنجايي که هر چه مي‌دويد به جايي نمي‌رسيد، بيشتر کاراکتر زمبه را در يادها تداعي مي‌کرد. مراقب بعد از سپري کردن دوران کودکي به مرحله اي رسيد که براي تير دروازه شدن کمي‌بزرگ بود، به همين دليل از او به عنوان گاز اشک‌آور براي متفرق کردن افراد استفاده مي‌کردند. چون بنده خدا هر جا پا مي‌گذاشت، مي‌گفتند اه باز اين پسره اومد و پراکنده مي‌شدند. همه اينها باعث شده تا تمام عقده‌هاي فروخورده مراقب در جلسه امتحان ظهور پيدا کند و مراقب همچون عقابي تيزبين دانشجويان را تحت نظر داشته باشد و خود را در حد ناظر سازمان ملل جدي بگيرد. وي معمولا با گفتن «ورقه‌ات رو درست بگير»، «گوشيتو بذار تو جيبت»، «ميام پاره مي‌کنما» و «ديگه وقتي نمونده» (به صورت کاذبانه!) سعي در ارضاي روحي-رواني خود دارد. پس بياييد با مراقب مهربان باشيم، با او نجنگيم و به تهديداتش احترام بگذاريم. باور کنيد هرکس جاي او بود با آن حجم از آسيب‌هاي روحي تا الان قاتل زنجيره‌اي شده بود ولي او نجيبانه به شغل شريف کارمندي رضايت داده است.

استاد کيست؟

از آنجايي که دوستان در گوشي به بنده اشاره مي‌کنند که ديگر جايي براي مطالب بقيه همکاران باقي نمانده به همين مقدار کفايت مي‌کنم که استاد همان موجودي است که سر جلسه امتحان حاضر مي‌شود و در حالي که لبخندي ساديستيک بر لب دارد با گفتن «اينا همه اش تو جزوه بود» و «از اين ساده تر امکان نداشت» از عجز و خنگي دانشجويان لذت مي‌برد. سپس بالاي سر دانشجويان مونث حاضر مي‌شود و براي آنان توضيحاتي را با لبخند ارائه مي‌دهد ولي تا پسرها از او مي‌خواهند که يک لحظه بيايد قاطعانه مي‌گويد «ديگه به هيچ سوالي جواب نميدم» و با شور و انرژي کلاس را ترک مي‌کند. همين خصيصه است كه از او موجودي سهل و ممتنع مي‌سازد. پس بياييد در کنار مراقب، استاد را هم درک کنيم.

منبع: فرارو